مسیح علینژاد و خنجر خواهرش

مسیح jpg

مسیح علینژاد ژورنالیست و مسئول تلویزیون اینترنتی تبلت است که بدلیل کمپین چهارشنبه های سفید و مخالفت با حجاب مورد بحث و انتقادهای گوناگون است.

مصاحبه تلویزیونی خواهر و دختر خواهر مسیح علی نژاد تکرار یک تاریخ نه چندان دور است. یاد آور مادرقصی القلب یک پسر 16 ساله مجاهد و دستور اعدام پدری علیه دو پسر جوانش در اوایل انقلاب که به همین سبک  کنونی  با این دو زن محجبه در تلویزیون سراسری ایران پخش شد.

مادر

مادر: وضو گرفتی؟ پسر بچه با گریه های خفه سر تکان میداد، بله!

مادر: از درگاه امام خمینی علیه السلام مغفرت طلبیدی؟ پسر بچه با شانه های آویزان و هق هق گریه سر تکان میداد، بله!

مادر: از دل شکسته مادرت و شرمندگی او جلوی مسلمانان عذر خواهی کردی؟ پسر بچه بروی دست وپای مادرش افتاد و بلند گریه میکرد. میگفت: ببخش! ببخش!

مادر: بخشش تو با خداست از دست من کاری ساخته نیست. در سحر گاه شب مصاحبه پسر بچه بعنوان منافق تیر باران شد.

فردای آن روز بعنوان تشکر از این مادر موءمن یک یخچال تمام عیار برایش فرستاده شد. وقتی که او پریز را به برق زد یخچال منفجر شد. مادر چند تیکه در خانه اش به سقف اتاق چسبید. این هدیه از طرف مجاهدین به مادر بود.

پدر

آیت اله محمد محمدی گیلانی رئیس داداگاههای انقلاب وقت خودش محکمه دو پسرش را که به سازمان مجاهدین پیوسته بودند بعهدی گرفت و حکم اعدام آنها را صادر کرد. وقتی که ما؟مورین از انجام آن سربار زدند. محمدی گیلانی خودش بلند شد که برود فرزندانش را اعدام کند. ماءمورین برای آن که نبینند پدری فرزندانش را تیر باران میکند خودشان آنها را اعدام کردند.

خواهر و خواهر زاده بسیجی  

   مصاحبه خواهر و خواهرزاده بسیجی مسیح علی نژاد  با تلویزیون سراسری همان فاجعه زنی ست که خود را .مادرنام  نهاده بود و آن پدری که فرزندانش را به جوخه اعدام سپرد.

این دو زن بسیجی که از دنیای واقعی دور و در نوحه امام صادق غوطه میخورند هیچ درکی از روند تغییرات ندارند. آنها میگویند این آن خواهری نیست که ما میشناسیم او به مقام رهبری ما توهین کره است و ما باید اکنون از نظر مذهبی „برائت“ بدهیم. اینگونه با برائتشان تفنگ را به سوی خواهر خود نشانه میگیرد. گر چه خواهر بغض خود را قورت میداد و هنوز معصومه اش را دوست داشت ولی میدانست که چکار میکند. او میگفت که پدر و مادرش هم بر این عقیده اند ولی بدلیل کسالت نتوانستند جلوی دوربین حاضر شوند. آنچه  واضح بود که والدین مسیح نمیخواستند به این پلیدی برسند که علنا“ روبروی دختر خود بایستند. آنها بعنوان والدینی روستائی دخترشان را دوست دارند. خواهر زاده بسیجی مسیح شعری بند تنبانی میخواند در مقابله با رقص زنان در خیابانها که: آه ! چه رقصی؟ اینجا رقص ما چمرانی است. چنین رقصی آرزوست! بسیجی بسیجی ست فرق نمیکند خواهر باشد یا خواهر زاده یا غریبه. تقاوت در دو دیدگاه و دو خواسته است.

این گونه مصاحبه ها با خانواده افراد مخالفین شیوه ترور روحی است که لبه بسیار تیزی به مسائل عاطفی فرد وارد میکند. تا بند بند دل را تیکه پاره میکند. خانواده که در همه فرهنگها جای امنی برای انسان است دز چنین مواردی به شکنجه گاهی تبدیل میشود که با بیرحمی تمام دل خونین را بتماشا می نشینند شاید ثوابی ببرند. آین ها انسان هائی هستند که از نظر عاطفی یخ بسته اند. این آدمها فقط منافع خود را میبینند. در یک کلام اخساس ندارند. اما آن کسی که شیوه های ترور سیستماتیک را میشناسد میتواند جان سالم بدر برد. آن کسی که به هر دلیل میخواهد راه دیگری را برود که نیاکان او و یا دیگران نرفته اند نشان میدهد که تغییر در جهان را فهمیده و راه دیگری میجوید. او میداند هیچ چیز در جهان ثابت نیست. سمت و سوی حرکتش به خودش مربوط است./ نسرین پارسا-برلین

آلترناتیو سازی برای ایرانیان با اهدای جوایز

جایزه شیر طلائی

https://www.youtube.com/watch?v=6_5IGIBwJ48

اینجا شیر طلائی جایزه میدهند و برای نویسندگان، ژورنالیست ها و همچنین هنرمندان فرش قرمز پهن میکنند. 
اگر نویسنده ایرانی زنده یاد علی اشرف درویشیان را به اینجا دعوت میکردند میتوان حدس زد چه جوابی میداد. اگر فرحی یزدی روزنامه نگار مبارز این را میشنبد دهانش را میدوخت؟ اگر صادق هدایت از این فرش قرمز خبر میشد چه مینوشت؟ شاید میگفت: „تف! من دیگه شاعری را طلاق دادم“.