آتش سوزی در تاءسیسات نفتی آرامکو

پهبادهای درونی یا بیرونی؟

بنا بر اخبار سایت فارسی دنیای افتصاد، وزرات کشور عربستان صبح شنبه 14. سپتامبر اعلام کرد که تاءسیسات نفتی آرامکو هدف پهبادهای „درون“ قرار گرفته است. تاسیسات آرامکو بزرگترین شرکت نفتی عربستان است.
ایرنا حبرگزاری ایران مینویسد: به گزارش شبکه تلویزیونی „المسیره“ متعلق به حوثی ها این عملیات با موشک های „زلزال ۱“ صورت گرفته است.
اخبار بین المللی به نقل از تویتتر حوثی های یمن آنها را عامل و برای مقابله بمثل با کشتار یمنی ها توسط عربستان سعودی میخوانند.
پمپئو وزیر خارجه آمریکا آنرا بحساب ایران مینویسد وبسیاری از رسانه های فارسی زبان هم آنرا تکرار میکنند. ولی باید دید که حوثی ها کلا“ توان داشتن چنین موشک وپهبادهائی را دارند؟ و یا برای بُلف زدن آنرا به گردن میگیرند؟
. از کل اخبار موجود تا کنون هیچ طرفی مسئولیت حملات پهبادی را رسما“ بر عهده نگرفته است.

مُد زبان زمان است

مُد زبان زمان است

وقتی صحبت از مُد لباس و کفش میشود برای بسیاری از روشنفکران هنوز موضوعی ناشناخته و در حد „عروسک“ بودن زنان و یا ساده انگاری مردان تعریف میشود. مُد بمانند دیگر عرصه های زندگی مثل  معماری ساختمان و بناها، مسافرت های تفریحی در زندگی مردم نقش دارد و جابجا میشود. مُد لباس زنان در سده 20 میلادی در سراسر دنیا نقش عظیمی در صحنه سیاست،اقتصاد و مبارزه برای آزادی زنان، مبارزه علیه دیکتاتوری و فاشیسم بازی کرده است.

مُد بیان شرایط است و با خود نشانه های خود را حمل میکند و حامل پیغامی ست برخاسته از نظرگاه شخصی وخلاقیت طراح آن است.  این هنر در مراحل مختلف تاریخی حرف خاص خود را زده است و در تغییرات اجتماعی برای رهائی زنان نقش بالائی داشته است. از همین رو  در نظام های دیکتاتوری و فاشیستی سعی کردند که به آن وارد شوند تا بتوانند شیره این کلام را بسوزانند و به تصرف ایدئولوژی خود در آوردند، اقدامی که بدون مقاومت مردمی نماند.

جامعه شناسان فرانسوی و آلمانی همچنین فلاسفه جدید آلمان بمانند آدرنو و والتر بنیامین هم  به موضوع مُد پرداخته و آنرا بررسی کرده اند. متاءسفانه این موضوع در ادبیات کاملا“ بی توجه مانده است. پیر بوردیو جامعه شناس فرانسوی آنرا یک „بازی“ میان روشنفکران و بورژوازی میخواند که بین روشنفکر چپ و روشنفکر راست میچرخد. بوردیو مُد را  باین معنا که هرکس با یک تفوت کوچک خود را از دیگران جدا میکند، تعریف کرده است.

در تاریخ فاشیسم آلمان واطریش هیتلر  گفته بود که همه چیز باید آریائی باشد حتی مُد لباس. با تعین اونیفورم برای زنان و مردان جامعه ای یکدست از اونیفورم پوشان „آریائی“ ساخت  و همزمان خرید کالاهای خارجی را تحریم کرده بود. در حالیکه زنان افسران عالیرتبه فاشیسم در لباسهای ابریشم از هندوستان و دگمه های مدل دار فرانسوی بر لباسشان در مجالس و جشن های شبانه شرکت میکردند. در مبارزه با مُد آریائی  جوانان ضد فاشیست در اطریش با گذاشتن کلاه هائی از روزنامه و پوشیدن کفش های لژ دار بلند بجای چکمه سربازی  و دستمال گردن بجای کراوات در کلوب های شبانه علیه دیکتاتوری مقاومت نشان میدانند و اگر نازی ها به ان کلوب ها میرفتند با فریاد نازی گمشو آنها را از کلوب بیرون میانداختند . در زمان اشغال فرانسه از طرف فاشیسم مبارزه „محترمانه“ ای از طرف مادام گرس  طراح  لباس شب زنان بوجود آمد که  که پارچه های کاربردی در لباس ها خلاف “ طرح لباس“ اشغالگران نازی بود.  Madam Gres

بعد از جنگ دوم کت وشلوار برای زنان مُد شد و این اولین نشانه تغییر مرز بندی بین جنسیت بود در حالیکه دامن پوشیدن مردان تا کنون در دهه 20 قرن 21 هنوز مُد نشده است زیر که مردانگی مردان در مقابله با همطرازی با جنسیت زن است.

مُد اسلامی در ایران و کشورهای تحت تاءثیر او در چهل سال گذشته  نیز نشان از مقابله حاکمیت با فرد بعنوان ایندیویدوئل یعنی شخص خود مختار دارد. زنان ایران بمانند زنان در فرانسه اشغالی و با مبارزه „محترمانه“ در مقابل دستورهای حکومتی مبارزه میکنند تا جائیکه در طی این چهل سال  گذشته  مقنعه ها به روسری و مانتوهای سیاه تا روی کفش به تونیک های رنگی و کوتاه تبدیل شده است.

طراح ژاپنی در قرن 21 لباسهای سوراخ دار و شلوارهای پاره را مد کرد و با آن پیام فقر و همچنین مصرفی بودن را نشان داد که لباسهای کهنه را هم میشود پوشید و دور نیانداخت. پیامی بجا برای سالم ماندن محیط زیست.

Paul Poirt ,Co Co Chanel,

از طراحان با آوازه ای هستند که در جهت آزادی زنان از قیود اجتماعی سهمی بسزا دارند. شانل با طرح  موهای کوتاه برای زنان و لباسهای راحت،  زنان را از قید کرست و گن های سفت و کفشهای پاشنه میخی رها کرد. گرچه بدلیل همدستی با نازی ها بعد از جنگ دستگیر شد و با وساطت چرچیل در کوتاه مدت آزاد شد. پاوول پیورت در اوایل قرن بیست لباسها را به سبک لباسهای شرقی رنگی کرد. تا  آنزمان لباسها فقط به رنگهای شیری و کرم  محدود بود.

صنعت مُد در مقابله با طراحان هنرمند

صنعت لباس سازی و لوازم آرایش در این ادوار سعی بسیار در تغییر شخصیت انسانی زنان و مردان جوان دارند که بیشتر انسانها را بعنوان „مشتری“ خود در نظر دارد و با دنیای هنر طراحان لباس و هنر بکلی دور و در جنگ است. این صنعت در صدد تخریب انسان نوین است و برای مشتریان „زیبائی ایده آل“ میسازد و توان تبلیغ آن را دارد . مثل مژه های مصنوعی، ناخن مصنوعی، باسن بزرگ مدل آفریقائی و لبهای کلفت آفریقائی حتی برای بلوند های اروپائی. بکار بردن لوازم شیمیائی در لباس و مواد آرایش تنها پیامش برای غول های ضد بشری ست که در تخریب محیط زیست سالم میتازد و از آن بهره میبرد.  بجای پارچه پلاستیک بتن میکند.

دنیای مُد عرصه است که در آن جامعه و فرد، هنر و کاسبی ، درون و بیرون، بدن و جهان خارج از آن با هم ملاقات میکنند.

Christopher street day


جنبشی که به کالا تبدیل میشود.

صنعتی شدن سکس و حمایت این صنعت از طرف صاحب منصبان سیاست عضو اتحادیه اروپا در حیطه اقلیت های جنسی بسیاری از ناآگاهان جوان را به این توهم انداخته است که هر آنچه در این صحنه میگذرد میتواند ملاک عمل نیز باشد. نمایش های خشونت بار، حیوانی شدن رابطه جنسی در ملع عام و لودگی همه با هم تجاوز به حقوق و زندگی پر رنج همجنسگرایان و ترانسجدرها ست. این صنعت در حال تصرف مقبولیت کسانی ست که برای بروز خود در جامعه سنتی و مذهبی دردهای روحی و جسمی فراوانی را متحمل شده اند. 
در مخالفت با تبلیغاتی شدن این پارتی روشنگران این صحنه خود را از این پارتی خیابانی کنار کشیده و دوباره خود را در گروههای سالم ارگانیزه کرده اند و این روز را با هم جشن میکیرند. 
کریستف استریت دی سال 1969 در نیویورک خود را بعنوان همجنسگرایان علنی کرد. این روز هر سال در برلین با شرکت صدها هزار نفر جشن گرفته میشود. در سالهای گذشته به کاروانی برای تبلیغ کوکاکولا و امثالهم تبدیل شده بود. 
حضور افراد سادو ماذوخیست ها که بطور آشکاری بازی های روانی قدرت و ذلت را بنمایش میگذرارند در این صحنه لطمه به روح و روان حساس این اقلیت میزند.هر کس حق دارد هر طور که میخواهد زندگی کند ولی حق ندارد به دیگران تحمیل کند او را قبول داشته باشند. 
لوث کردن حقوق اقلیت های جنسی در صحنه سیاست وتجارت از آنجا شروع میشود که میخواهند برای آنها حقوق ویژه ای قائل شوند و این در حالیست که برای یک عدالت اجتماعی آنها را متمایز نکنند بلکه به مانند دیگر شهروندان با آنان رفتار شود. آنها بخشی از جامعه هستند.

پایان برجام کدام امید چه نیرنگی؟

آیا واضح تر از این هم هست که ایران روز یکشنبه در کنفرانس خبری تهران اعلام کرد „ از این پس به محدودیتی که در برجام برای میزان غنی‌کردن اورانیوم تعیین شده پایبند نخواهد بود.

 ترامپ هم که  الغای برجام را خیلی وقت پیش امضاء کرد و وکیلش برجام را پاره کرد و بر روی آن تف کرد. اروپا هم نتوانست بر قولهایش مبنی بر نگهداشتن برجام عمل کند زیرا که از طرف شرکتهای بزرگ تجاری در آلمان  که از تحریم آمریکا در صورت معامله با ایران میترسند، زیر فشار قرار قرار گرفت.آیا  برجامی باقیمانده است؟ آیا رسمی تر از این هم اعلامی هست؟ اتحادیه اروپا امروز دوشنبه اعلام کرد برای حقظ برجام  دیپلمات ارشد خود موگرینی را ماه نوامبر  به آمریکا میفرستد. اتحادیه اروپا میخوهد آمریکا را از عواقب خروجش از برجام با این استدلال که به ضرر آمریکا در ارتباط با مذاکراتش با کره شمالی خواهد بود صحبت کند.  یعنی کره شمالی به آمریکا و ترامپ برای دیپلماسی جدید  اعتماد نخواهد کردو برای جلب این اعتماد آمریکا را به برجام برگراند. سیاستمداران اروپائی  ریششان گرو معاملات بزرگیست که در مقابل آنها ایران اهمیتی ندارد. علت پافشاری اروپائی ها بر برجام ترس آنها از بروز جنگ نیست بلکه ترس از فراریان جنگی ست و ایران اولین /دروازه اش اروپا میباشد. موگرینی میگوید ما دیگر تاب و توان مشکلات خاورمیانه را نداریم.

Hochwasser im Iran – Alarmstufe 1.

Wer Goethe kennt, kennt auch Hafiz, den großen iranischen Dichter. Hafiz ist aus Shiraz, der Stadt der Liebe, mit einem Garten, mit vielen Straßen, in denen Schmetterlinge, Vögel und Honigbienen friedlich um die Organgenbäume herumfliegen. Die Stadt mit ihrem historischen, berühmten „Darwazeh ghoran, wo jährlich zehntausende Menschen das Nourouz (Neujahrs-)-Fest an der Grabstätte von Hafiz feiern.  All das ändert sich nun mit dem gewaltigen Hochwasser, das letzte Woche vom Nordiran aus angefangen hat – und jetzt steht das ganze Land unter Alarmstufe 1. Die Menschen müssen aus Sicherheitsgründen in ihren Häusern bleiben. Viele Menschen erreichte die Nachricht und der Alarm nicht und sie waren auf dem Weg zu Ausflügen auf Landstraßen und Autobahnen unterwegs. Ahnungslos gerieten Sie in Lebensgefahr.  Die offiziellen iranischen staatlichen Nachrichten werden von den Bürgern wenig empfangen, weil sie voll von religiösen Predigern ist. Die Sozialmedia wie Instagramm und WhatsApp wurden gedrosselt und sind sehr langsam.

Die aktuelle Hochwasserkatastrophe wurde so oft erst wahrgenommen, als sie selbst auf dem Weg davon betroffen waren. Per Telefon wurde das Land informiert.  Das Hochwasser trifft nun nicht nur Shiraz sondern mittlerweile den ganzen Iran. Das Hochwasser läuft wie ein  Drache durch das Land und verwüstet alles. Hunderte Menschen sind dadurch im Schlamm versunken und die offizielle Zahl von Hunderten Toten und Verletzen steigt weiter an. 

Kaweh Madani, der bei den Vereinten Nationen im Bereich Umweltschutz arbeitet und früher im Iran als Chef der Krisenmanager für Naturkatastrophen tätig war, erklärte neulich in VOA Farsi (persisch): Das Hochwasser kommt von den Veränderungen in der Luft, und die gab es schon immer. Die aktuelle Situation im Iran ist aber auch bedingt durch hausgemachte Probleme wie Staudämme, die viel Wasser gespeichert haben und nicht korrekt reguliert wurden. Das Wasser hätte regelmäßig abgelassen werden müssen. Das führt nun dazu, daß sie keine Aufnahmefähigkeit mehr haben, sie sind übervoll und das Wasser läuft über. Ein andere Ursache ist, dass Sand und Steine von Flussbetten tief ausgegraben wurden und für Wohnimmobilien und Industrie genutzt wurden – das Wasser wurde gewissermaßen aus seinem Lebensraum verdrängt. Auch ist zu beachten, dass die  Flußbetten zu Straßen und Eisenbahn-Wegen gemacht worden sind. 

Die Land steht in Schlamm. Umweltschützer warnen vor schwimmenden Schlangen im Wasser und vor gefährlichen Infektionen. Die Orangenbäume in Shiraz stecken nun „bis zum Hals“ in Schlamm. Wo die Bienen und Schmetterlinge sind – niemand wüsste es zu sagen. /Nasrin Parsa